سلام به همگی. خوب هستید؟ چه خبر ها؟
چند روزی بود که پیدام نبود. سرم شلوغ بود اینقدر که حتی فرصتی برای سر خاراندن هم نداشتم چه برسد به اینکه بیام و بنویسم.
به هر حال حالا که اومدم می نویسم.
امروز بهترین روز زندگیم بود. حتماً می پرسید چرا؟ خوب اگر نزنید و فرصت بدید می گویم چرا. امروز قشنگترین و رویایی ترین و بهترین روز زندگیم بود به خاطر اینکه بعد از 1 هفته تمام که درگیر بودم و دنبال گرفتاری ها و بدبختی های خودم بودم امروز کارم به نتیجه رسید و موفق شدم. بالا خره توانستم با آن شرکتی که مدّت ها بود دنبالش بودم قرار داد ببندم آن هم قرار دادی سه ساله. که شاید با همت و تلاش و کوشش خود و با یاری خداوند بتوانم بار خودم را ببندم. به هر حال می گویند جوینده یابنده است من هم آنقدر جستم تا این شرکت را یافتم. خوشحالم از اینکه دوندگی هایم نتیجه داد. در واقع توانستم با حرفم رو کرسی بشینم. شوخی کردم توانستم حرفم را به کرسی بنشانم. امروز تمام خستگی این ۱ هفته در گیریم از تن و جونم بیرون رفت. خوشحالم واقعاً.
اگر عشق نبود...به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟...کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟...و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می اوردیم؟اری! بیگمان پیش از اینها مرده بودیم...اگر عشق نبود...اگر کینه نبود...قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند...
عشق غلبه خیال بر خرد است ... مرد به کرات عشق میورزد ، اما کم ... زن به ندرت ، اما بسیار...مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشند ...و زن ها دوست دارند اخرین عشق یک مرد باشند ....
سلام..وب زیبایی داری...امیدوارم به عشقت برسی...قالب وبت محشره...
به یادتم همیشه...
سلام
من شما رو می شناسم؟!
سلام.
نمی دانم می شناسی یا نه. اما اگر هم نمی شناسی می توانیم با هم آشنا بشویم. ای میلم هست: gomnamblogsky@yahoo.com