پسری هستم 22 ساله تنها و غریب و خسته از روزگار و آدماهایش. تنها فرد زندگیم شخصی است به نام س که تنها امید و دلیل زنده بودنم هست. خیلی دوستش دارم و عاشقش هستم. از همین جا او را می بوسم و می گویم س عزیزم دوستت دارم و عاشقت هستم.
ادامه...
هیچ وقت ،هیچ چیز را بی جواب نگذار!!! جواب نگاه مهربان را با لبخند! جواب دورنگی را با خلوص! جواب مسئولیت را با وجدان! جواب بی ادب را با سکوت! جواب خشم را با صبوری! جواب پشتکار را با تشویق! جواب کینه را با گذشت! جواب گناه را با بخشش! جواب دلمرده را با امید! جواب منتظر را با نوید!
عشق، به آیینه می ماند. هنگامی که کسی را دوست می داری، آیینه او می شوی. او خود را در آیینه تو می بیند و می شناسد، و بدین سان، او نیز آیینه تو می شود. لئو بوسکالیا
افسوس که نه من گفتم و نه تو پرسیدی افسوس که نه من دانستم و نه تو خواستی که بدانم ای کاش برای یک نفس تنها برای یک نفس به حرف دلم گوش می کردی شاید... شاید حرف دلم تو را خوشایند می آمد ای کاش می دانستی که من این بی کس این تنها چگونه به تو دل بسته بودم چگونه به امید دیدنت نشسته بودم و چگونه مهرت را در دل جای داده بودم...
همه زیبایی های بی پیرایه ازعشق سرچشمه می گیرند،اماعشق از چه چیز سرچشمه می گیرد؟ عشق از جنس چیست ؟ این فرا طبیعی از کدامین طبیعت جاری شده است؟ زیبایی زاده ی عشق است.... عشق زاده ی توجه و اعتناست ، توجه ای ساده به ساده ها . توجه ای متواضعانه به هر آنچه که متواضع و بی پیرایه است ... توجه ای زنده به همه ی زندگی ها...
هیچ وقت ،هیچ چیز را بی جواب نگذار!!!
جواب نگاه مهربان را با لبخند!
جواب دورنگی را با خلوص!
جواب مسئولیت را با وجدان!
جواب بی ادب را با سکوت!
جواب خشم را با صبوری!
جواب پشتکار را با تشویق!
جواب کینه را با گذشت!
جواب گناه را با بخشش!
جواب دلمرده را با امید!
جواب منتظر را با نوید!
عشق، به آیینه می ماند. هنگامی که کسی را دوست می داری، آیینه او می شوی.
او خود را در آیینه تو می بیند و می شناسد، و بدین سان، او نیز آیینه تو می شود.
لئو بوسکالیا
افسوس که نه من گفتم و نه تو پرسیدی
افسوس که نه من دانستم و نه تو خواستی که بدانم
ای کاش برای یک نفس
تنها برای یک نفس
به حرف دلم گوش می کردی
شاید...
شاید حرف دلم تو را خوشایند می آمد
ای کاش
می دانستی
که من
این بی کس
این تنها
چگونه به تو دل بسته بودم
چگونه به امید دیدنت نشسته بودم
و چگونه مهرت را در دل جای داده بودم...
همه زیبایی های بی پیرایه ازعشق سرچشمه می گیرند،اماعشق از چه چیز سرچشمه می گیرد؟ عشق از جنس چیست ؟ این فرا طبیعی از کدامین طبیعت جاری شده است؟ زیبایی زاده ی عشق است.... عشق زاده ی توجه و اعتناست ، توجه ای ساده به ساده ها . توجه ای متواضعانه به هر آنچه که متواضع و بی پیرایه است ... توجه ای زنده به همه ی زندگی ها...
سلام...
اپ زیبایی بود ...مثل همیشه...
شاد باشی و عاشق....
با ارزوی بهترینها برای تو................. .
ممنون.
چرا دیگه نمی نویسی؟
چند باری به وبت سر زدم. اما چیز جدیدی ندیدم.
به هر حال ممنونم از تو که سر می زنی و نظر می دهی.