به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

قصّه ی مادر بزرگ

برای سال ها می نویسم، برای سال ها بعد که چشمانت عاشق می شوند. آنگاه است که تازه معنی جمله ی مادر بزرگ را که تو قصّه ها می گفت را می فهمی:

همیشه یکی بود و یکی نبود

نظرات 12 + ارسال نظر
تنها دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 01:43 ق.ظ http://y.blogfa.com

همیشه هیشکی نبود. بودن یه رویاست. یه خیاله. یه عمر با این رویا زندگی می کنی و بعد می فهمی از اول هم هیشکی نبود. اینجاست که دیگه واسه همیشه دیر شده. ولی دل عاشقت میخاد به این رویا ادامه بده، با اینکه می دونه هیشکی نیست. آخه دله، اسیر عشقه.

تنها دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 01:50 ق.ظ http://y.blogfa.com

موفق باشین.
همه ی آدما مثل هم نیستن. همه ی اتفاقا اونجور که تو دلت می خاد نمیفته. و هیچوقت در مورد آدما زود و بیجا قضاوت نکن.

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام مهربونم چطوری؟
از تغیرات وبم خوشت نیومد؟مگه قبلی چه طوری بود...
میخوام همونجوری بشه که تو دوست داری...

سلام. جونم. سلام عمرم. سلام عشقم. از تغییرات وبت خوشم آمد ولی قبلی را بیشتر دوست داشتم. این هم قشنگ است ولی.

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 12:27 ب.ظ

در مورد سوال پست قبلیت باید بگم...بعضی وقتا تنهایی رو ترجیح می دم..
ولی خوب یه وقتا هم محبت و از کسی که دوست داشته باشم گدایی می کنم...

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 12:29 ب.ظ

در مورد کامنت خصوصیتم سر فرصت توضیح می دم ..فقط باید بگم اره حدست درسته...همونه...

یادت نرفته که من آشنا دارم. اگر زیادی اذیتت می کنه بگو تا یک حال اصاصی بهش بدم.

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 12:31 ب.ظ

مطالبت هر چند کوتاه ولی زیبا ست.........
مواظب خودت باش به یادتم.............................

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 02:45 ب.ظ

دوست داشتنت آزارم میدهد...دوست داشتنم آزارت میدهد...هیچ میدانی ما به این زجر محتاجیم؟

سالی دوشنبه 20 خرداد 1387 ساعت 06:27 ب.ظ

همون قالب بنفش رو منظورت بود دیگه ...؟ بازم همونو گذاشتم...
اینم بگم یونس از حرفاش منظوری نداشت من بد متوجه شدم...
اونم برام مثل یه دوسته...من با خودم مشکل دارم....
نگران نباش...

سلام عزیز دلم. آره منظورم دکور بود که بنفش بود. یعنی اینقدر نظرم برای تو مهم هست که ... . شرمنده ام کردی بابا. دوستت دارم مهربونم. باز هم منتظرت هستم.

ستایش سه‌شنبه 21 خرداد 1387 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.setayesh1717.blogfa.com

سلام.
از اظهار لطفتون ممنون.

بازم بهم سر بزن...

سالی سه‌شنبه 21 خرداد 1387 ساعت 11:49 ق.ظ

سلام...مهربون من چطوره؟
نظر تو یکی خیلی برام مهمه...منم دوستت دارممممممم
کی اپ می کنی؟

آپم عزیزم.

سالی سه‌شنبه 21 خرداد 1387 ساعت 11:56 ق.ظ

زیباست به خاطر خنده هایت اشک را قایم کرد...
خواستنی است حتی برای داشتنت امید را بهانه کرد... پس بخند به یادبودهای پرخاطره مان.......

سالی سه‌شنبه 21 خرداد 1387 ساعت 01:20 ب.ظ

گلم یه سر بهم بزنم...اپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد