به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

بدون شرح

خدا هم دیگر صدایم را نمی شنود

دیگر فراموشم کرده است

دیگر به من سر نمیزند

دیگر مرا به عنوان بنده اش قبول ندارد.

من هر روز صدایش کردم

هر روز به یادش بودم

هر روز به او سر زدم

هر روز بندگی او را کردم

امّا ...

نظرات 7 + ارسال نظر
تنها شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 01:52 ب.ظ http://y.blogfa.com

برادر من.. عزیز دلم.. خدا خیلی مهربون تر از این حرفاست..
خدا صدای دلت رو می شنوه .. از اینکه به یادش هستی داره لذت می بره.. همیشه هم همراهته و داره به حرفات خوب خوب گوش میده..
حالا یه سوال.. جائی از بدنت معلوله..؟ از لحاظ سلامتی مشکلی برات پیش اومده..؟ حونوادت باهات نامهربونن..؟ خلاصه اینکه مشکلی که داری به خاطر اون از خدا گله می کنی اونقدی هست که ارزشش رو داشته باشه..؟
برادر من.. تو مطمئنی اگه خدا اون چیزی رو که میخای بهت بده بعدش دوباره چیز دیگه ای ازش نمیخای..؟
یه نگاه به گذشته هات بنداز.. ببین چیا از خدا خواستی و الانم اونا رو داری..؟
یه روز یکی بهم گفت آرزوهاتو یه جا بنویس.. بعد یکی یکی به خدا بگو.. خدا یادش نمیره.. ولی تو یادت میره اون چیزی که الان داری و هستی یه روزی آرزوت بوده..
بنده ی خدا.. خدا اگه نمیده حتما یه حکمتی داره.. یا میخاد صبرت رو امتحان کنه یا اینکه یه مانعی واسه برآورده شدن حاجتت هست..
خوب به اطرافت و به زندگیت نگاه کن.. ببین خدا ازت راضیه..؟

اگر می شنید کمکم می کرد. اگر بندگیم را می دید اینقدر عذابم نمی داد. همراهم نیست اگر بود نجاتم می داد تا به این روز نیفتم. آره از لحاظ سلامتی مشکل دارم. سلامتیم را هم بدر راه عشق دادم. در راه عشق قلبم سلامتیش را از دست داد. خانواده؟ نا سزا می گویی به من؟ دلم تنها به س خوش هست که او هم ... . خانواده و دوست و آشنا و اطرافیان برای من مرده اند. آره هست. ارزش گله دارد. به نظر تو ۱۸ سال کم هست برای عذاب و سختی و بدبختی؟ به نظر تو بعد از ۱۸ سال حقّ اعتراض ندارم؟ به نظر تو بعد از ۱۸ سال سکوت باید کنم هنوز؟ من از خدا تنها س را خواستم به من داد امّا هر روز او را از من می گیرد و دوباره به من بر می گرداند. آره من تنها س را از او می خواستم. تنها. تا حالا کاری نکرده ام که کسی از من ناراحت باشد و دلگیر. تمام کار های خدا را هم انجام دادم. جرم من چی هست؟ جرم من عاشق شدن هست؟ جرم من دوست داشتن هستن؟ جرم من ... ؟ جر من چی هست؟ چی؟

تنها شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 01:59 ب.ظ http://y.blogfa.com

یه روایت هست که دلم میخاد خوب بهش دقت کنی..

می گن یه عالم ربانی ای بوده که خیلی دلش میخاست امام زمان رو ببینه.. کربلا میرفته.. مشهد میرفته .. شهر ری میرفته.. خلاصه هر مکان زیارتی رو که فکرشو بکنی می رفته.. تا امام زمان رو ببینه.. بعد از سالها وقتی خسته شده بوده.. میره ولایت خودش.. یه دفه یادش میاد یه عمه ی پیری داره.. میره تا بهش یه سری بزنه..
میره تو ولایت عمه ی پیرش.. میره خونه ش .. می بینه عمه نیست.. سراغش رو می گیره.. بهش میگن رفته از بیرون ده از آب انبار آب بیاره.. میره اونجا.. می بینه اون پیرزن پله های آب انبار رو به سختی میاد بالا.. میره کمکش.. ظرف آب رو ازش می گیره.. تا خونه اونو میرسونه.. موقع برگشتن.. امام زمان میاد پیشش.. میگه برای دیدن ما لازم نیست به شهرهای دور سفر کنین.. ما کنار شما هستیم.. شما دستورات ما رو انجام بدین.. ما حودمون میایم پیشتون..

آره عزیزم.. نمی دونم منظورم رو فهمیدی یا نه.. ولی واسه داشتن خدا نیازی نیست که راه دوری بری.. خدا کنارته.. تو فقط دستوراتش رو انجام بده.. اونم دعاهات رو اجابت می کنه..

ببخش مزاحم شدم.. موفق باشی..

مراحمی نه مزاحم. خوشحال می شوم می بینم که به من سر می زنی.

سالی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام..تو معلومه چته؟؟؟/
زدی تو فاز افسردگی..!!
تا کجا میخوای ادامش بدی...تو هم اومدی تو جمع ما..
حیف تو نیست...دیوونه قدر خودتو بدون..

سلام. آره معلوم هست چم هست. می خواهم بمیرم. می خواهم راحت بشوم. خسته شدم از این همه شکست و ناراحتی و آزار و اذیت. می خواهم راحت بشوم. مرگ را به زندگی ترجیح می دهم.

سالی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 03:41 ب.ظ

بالاخره یه روز باید تصمیم گرفت..باید لو داد..باید حرف زد..فهموند..فرصت گذاشت برای درک کردن..باید تحمل کرد..
اخرشم صبر...حالا جواب چی باشه مهم نیست..احساس تو که فرقی نکرده..کرده؟
اما باید بگی بهش..همین...

آره احساس من فرق کرده. آره احساس من تغییر کرده. آره من متنفّر شدم از خودم از س از همه از هر کسی که دورو برم هست. از خدا از دنیا از آدماش. چقدر بگویم به او؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟ چقدر؟

سالی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 03:42 ب.ظ

مواظب خودتم باش..البته اگه گوش شنوا داشته باشی..
به یادت

مرگ را می خواهم تنها. تنها روش مواظب بودن از من مرگ هست مرگ. تو برای من بخواه از خدا. حاضر هستم پول بدم به یکی بیاید و مرا راحت کند. به اینجا رسیده ام دیگر.

سالی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 05:52 ب.ظ

بذار من راحتت کنم طرف عاشقت نیست اینقدرم دست و پا نزن..نمی خوام تو دلت و خالی کنم..اما..
تو مطمئنی هنوز زنده ای..!!
حیف بعضی حرفا رو هم نمیتونم اینجا بزنم..
فقط بازم میگم چشماتو باز کن..

اگر عاشق نبود اگر دوستم نداشت ... خورد قبول کرد و جواب بله داد به من. س نامزد من هست. عشقم هست امّا مدّت ها است که نامزد هستیم. ۴ ماه می شود که نامزد هستیم.
به ایمیلم بزن حرف هایی را که نمی توانی اینجا بزنی.

سالی شنبه 25 خرداد 1387 ساعت 05:57 ب.ظ

عشق و برام معنی میکنی؟
تو از اون چی میخوای..دنبال چی هستی؟
یه وقت می فهمی که دیگه دیره..
دیگه از تو هم دلخورم..
باییییییی.

عشق یعنی صبر یعنی انتظار
عشق یعنی از سپیده تا سحر
عشق یعنی پا نهادن در خطر
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی دست در دست نگار
عشق یعنی آرزو یعنی امید
عشق یعنی روشنی یعنی سپید
یک همدم و مونس. آروم کننده ام هنگام دیوانگی هایم. خوشبختی. یار و یاور سختی هایم. پشت و پناهم. آرام کننده ی روحم. ... .
آن موقع دیگر عشقم را از دست نداده ام نامزدم را از دست داده ام. آن موقع چه بلایی سرم در بیاید معلوم نیست. عشق را از دست دادم به جنون رسیدم وای به زمانی که نامزدم را از دست بدهم.
می دانی چیه تو هنوز نخواستی باور کنی که او نامزد من است. برای همین هم ... . ناراحت نباش که اصلاً حوصله ندارم تو هم از دستم دلگیر باشی. امروز دل دو نفر را شکسته ام و مثل ... پشیمان هستم که چرا مسائل خودم را سر آنها خالی کرده ام. دیگر حوصله ندارم غصّه ی تو را هم بخورم. مرگ گمنام ناراحت نباش. تو را جون گمنام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد