به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

آنکه یک وقتی ...

آن که یک وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از داغ عشقش من بی قرارم

خیال می کردم پیشم می ماند

ترانه ی عشق برایم می خواند

خیال می کردم یک هم زبان است

نمی دانستم نا مهربان است

با اینکه رفته است اما هنوز هم

از داغ عشقش دارم می سوزم

فکر و خیالش همیشه با من است

هر جا که می روم جللو چشمانم است

دلم می خواهد تا دوام بیارم

رو درد دوریش مرحم بگذارم

اما نمی شود راهی ندارم

نمی توانم من طاقت بیارم

مثل قبل

سلام. خوبید همگی؟ امیدوارم خوب باشید.

خیلی وقت بود پیدایم نبود. گفتم بیایم و به همه بگویم که هنوز متاسّفانه زنده ام و ددارم زندگی می کنم در حالی که در خود مرده ام و احساس مردگی می کنم.

دیگر عین قبل حال و حوصله ی آنچنانی ندارم.

گریه کردم اشک بر دلم مرحم نشد     ناله کردم ذرّه ای از درد های کم نشد

می آیم و به شما دوستان سر می زنم ولی دیر به دیر دیگر آپ می کنم. به هر حال ممنونم که باز به من سر میزنید. باز هم سر بزنید خدا را چه دید شاید زودتر هم آپ کردم. خودم هم نمی دانم که چه ... می خواهم انجام بدهم. خیلی به هم ریخته ام. خیلی.

به هر حال دیگر زیاد وقتتان را نمی گیرم.

بای تا های.

غمگین تر از قبل

سلام سلامی دوباره.

با عرض پوزش و شرمندگی برای غیبت طولانیم.

اتّفاق های زیادی افتاد برایم که طولانی هست و نیازی به گفتن نیست.


امّا حال و روزم مثل قبل شده است با وضعی بدتر تنها امیدوارم طاقت بیاورم.

شاید چراغ این وب را برای همیشه خاموش کنم شاید هم نه.

نمی دانم چه کار می کنم و چه کار خواهم کرد.

تنها برایم دعا کنید.