به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

حرف ها ی دل شکسته ام

سلام به همگی.

این بار مطلب نیست که می نویسم حرف های دلم است. اگر حال نمی کنی اجباری به خواندنش نیست. البتّه بقیّه ی مطالبم هم همینطور است. این کلبه ی من آزادی شرطش هست. آزادی بیان، آزادی علایق، آزادی عقاید، آزادی گفتار، آزادی ... .

پس سعی کنید راحت باشید و خودتان را اجبار نکینید که اگر ... .

خوب دیگه بسه مقدّمه.

درست نمی دانم که الان چند روز شده که س رفته است از کنارم امّا می دانم که در همین چند روزی که نمی دانم چند روز است هنوز نتوانستم با خودم کنار بیایم که او رفته است و من را ترک کرده. هنوز نتوانسته ام بخوابم. به جنون رسیدم دیگه. شب ها تا صبح بی خوابم و در حال گریه کردن در گوشه ای از اطاق و روز ها هم فرار از خانه و دوستان و اطرافیان و کلّاً بیرون از خانه وقت گذراندن.

هر کسی را که می بینم س به نظرم می رسد. صدای زنگ موبایل هر کسی را که می شنوم به نظرم می رسد که صدای زنگ موبایل س است. هنوز که هنوز است هر کجا و هر وقت که می روم او را در کنار خود می بینم. مانده ام که چکار کنم. به لطف و مرحمت خدا هم که جدیداً دوباره قلب درد های شدید و سر درد و بند آمدن نفس به سراغم آمده اند. تقریباً هر یک روز در میان در حال نوش جان کردن یک سرم هستم داخل بیمارستان یا درمانگاه یا ... .

س می دانست بدون او طاقت نمی آورم به من همیشه می گفت تا آخر عمرم با تو هستم امّا فیلمی بیش نبود. می گفت دوستم داره امّا هر روز اذابم می داد. می گفت ... امّا ... .

نمی گم روز های خوبی نداشتم با او چرا داشتم امّا با یک حرکت او تمامش از بین رفت برای همیشه.

حاضر هستم که تمام زندگیم را بدهم امّا تنها یک ثانیه از زمانی که با او خوش بودم باز گردد.

با تمام ساز های او رقصیدم و با تمام کارهایش و تصمیماتش ساختم و سوختم امّا رفت.

کاش می دانستم دلیل رفتنش را کاش کاش و کاش.

نمی دانم حالا که رفته است چه بلایی سرم در می آید امّآ من عادت به کینه گیری نیستم. می بخشمش و بهترین ها را برایش آرزو دارم. امّا مطمئن هستم روزی جواب این کارش را می بیند.

هر چند که رازی به این قضیّه نیستم امّا بازی روزگار است و دست من نیست.

به نام او، برای او، فدای او

این جسم من از خاک است، هم خاک شود روزی

این عکس من از دفتر هم، پاک شود روزی

هر کس که مرا خواهد یا آنکه مرا خواند غمگین شود روزی

اگر روزی برگردد با آغوش باز می پذیرمش بی آنکه گذشته تاثیری گذاشته باشد در من. خیلی دوستش دارم. امّا ... . اگر برگردد بیشتر از قبل دوستش دارم. دلیلش را نمی دانم امّا می دانم که جان من به او بستگی دارد.

هر لحظه می گویم الان از او خبری می شود امّا خیالی بیش نیست.

به امید روزی که برگردد.

سر همه ی شما هارم درد آوردم امّا اگر نمی نوشتم این ها را حالم از اینی که بود بدتر می شد. امیدوارم درکم کنید.

بای.

نظرات 30 + ارسال نظر
سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:31 ب.ظ

در وجود پاک نسترنهای جوان باغچه ، اشوب عشق به پا شده و دلشان مملو از خرابی هاست ، پروانه های سرگردانشان را دیگر ندارند زیرا که نتوانستند روزهای با انها بودن بگویند که دوستشان دارند ...

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:33 ب.ظ

اگر با کلمات دعا می کنی ، واژه هایت را از عشق پر کن و
انها را از اعماق قلبت برای خدا بازگو کن.. وقتی دعا می کنی
از ته دل با وی سخن بگو. .به پروردگارت نشان بده که حاضری
تمام وجودت را به پایش قربانی کنی.. راحت و ساده سخن
بگو و بگذارتا قلبت هر چه را می خواهد به حضرت دوست بگوید..

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:35 ب.ظ

به نظر اشترنبرگ عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد.عشق سه عنصر دارد : صمیمیت، هوس و تعهد.
عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از سه عنصر را تقریبا به طور یکسان شامل شود. .


سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:36 ب.ظ

غم هاتم تموم میشه فقط به خودش توکل کن...

خدا هم اگر می خواست کاری بکند تا حالا کرده بود. خدا هم ترک ما کرده است.

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:38 ب.ظ

حالتو درک میکنم..اما باور کن غم گذشته رو خوردن فایدهای نداره..پس تا می تونی بیخیال باش...

نازلی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:49 ب.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com

آن که رفت ارزش فکر کردن ندارد چه رسد به نخوابیدن و قلب درد کشیدن.
هرگز کینه به دل نگیر ولی بخشش هم جایز نیست. آن که رفت هلش بده تا سرعت بگیرد چرا که او لباقت عشق را ندارد.
شاد باشید.

من سلامتی قلبم را در پای عشق دادم. به خاطر س من سکته کرده ام یکبار. دست خودم نیست. نباید به من شک و استرس و ... وارد بشود که خدا را شکر چند روزی می شود که هم ناراحت هستم هم عصبانی هم رفتن س برایم شکی بود. در ضمن باید بدونی که او تنها یک عشق نبود که نامزد من هم بود.

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 01:55 ب.ظ

اپم..و منتظرت

haker شنبه 1 تیر 1387 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.haker1988.blogfa.com

salam doste aziz webloge besiyar khobi dari gara dost dashti ye sari ham be man bezan

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 06:36 ب.ظ

وقتی از حرفایی که در جواب یه سری کامنتام می دی و دیوونم می گی چی کار باید بکنم..؟!!
اجازه هست حرف بدم بزنم..!
از دست تو..

امید میخواهم همین. حرف های بدت را به ایمیلم بزن. هرچه دوست داری بگو به من آنجا.

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 06:39 ب.ظ

می گن عاشقی باعث جنونم میشه..
دیگه دارم به تو هم شک می کنم..تو هم پر..........

من هم پر پر شدم نه؟ از دست رفتم؟ همین را می خواستی بگی؟ خداییش؟ مرگ گمنام همین بود حرفت دیگه مگه نه؟

سالی شنبه 1 تیر 1387 ساعت 11:25 ب.ظ

فردا یه سر به ایمیلت بزن...
خودت گفتی هر چی دلم خواست! پس شاکی نشو...

از دست هرکی شاکی بشم از دست مهربانم شاکی نمی شوم. فحش های آبدار بده فقط. حالش بیشتره. خره. حتماً سر می زنم. منتظرم.

(سلطان غم ها ) یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.geryeh1386.blogfa.com

سلام دوست عزیزم .
با خوندن نوشته هات دل منم گرفت .
دوست عزیزم خودتو عذاب نده .
به قول شکسپیر که میگه : اگه کسی خواست از پیشت بره بذار بره . اگه ماله تو بود بر میگرده و اگر بر نگشت بدون از اول ماله تو نبوده .
دردا کمر شکن شدن .
درست مثل زندگی .........
دوستت دارم .
ممنونم که خبرم کردی .
فعلا ....

اگر مال من نبود پس چرا وارد زندگی من شد؟ حالا که رفته در نبودش دارم میی سوزم. دارم می میرم. شب هایم را با او می گذراندم و روز هایم را به عشق او بیدار می شدم. امّا حالا که رفته شب و روز هایم یکی شده اند. ممنون که سر زدی به من. بازم بیا. راستی آپ نمی کنی؟ آپ کردی خبرم کن.
من هم دوستت دارم. نوشته هایت هم که واقعاً حرف نداره.
بای.

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 10:26 ق.ظ

دیروز کسی را دوست می داشتی
امروز دلتنگی
تنهایی..
تنها..
و تمام عمر به همین سادگی گذشت ...

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام امروز چطوری؟

بد تر از روز قبل. دختر خواهرش گفت امروز برم دم دانشگاهش. من هم رفتم هم من او را دیدم هم او من را. امّا تمام وقت منتظر شدم تا تنها بشود تا با او حرف بزنم ولی تمام وقت با دوستش بود حتّی با او رفت خانه من هم بد تر شدم. شاید گوشیم را خاموش کنم برای همیشه شاید دیگر وبم را هم تعطیل کنم شاید کلاً زندگیم را تعطیل کن نمی دانم. دیوانگیم در حدی شده که کارم به امین آباد برسه. امروز فرداست راهی آنجا بشوم.

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 11:55 ق.ظ

خداییش دیگه داری حالمو بهم می زنی..
منت کشیم حدی داره..
تا وقتی اینجوری هستی منم بیخیالت می شم..حرف تو مخت نمی ره..
بایییییییییییییییی

حال من هم داره از خودم بهم می خورد. فقط حال تو را به هم نزدم حال خودم را هم به هم زدم.
حق داری.

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 02:57 ب.ظ

«فروغ فرخزاد» عاشق را نوعی «مازوخیست» می‌خواند...
تو این حرفو قبول داری؟؟
اگه خواستی دیگه نت نیای بهم بگو..
چون منم دیگه حالشو ندارم..تو نباشی منم نمیام..

آره قبول دارم. اگر نبود من الآن خودم را آزار نمی دادم. پس حقیقت است و قبول دارم. خیلی حال می کنم باهات معلومه اهل کتاب و کتاب خوانی هستی.
فعلاً که دارم می آیم. اگر خواستم نیا یم به تو می گویم حتماً.
نمی دانم با توجّه به کامنت قبلیت به تو بگویم منتظرت هستم یا نگویم امّا می دانم که باید به تو بگویم دوستت دارم بیشتر از قبل. راستی با فحشات خیلی حال کردم. یک کمکی از آن حال و فضا در آمدم. با حال بود.

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 06:58 ب.ظ

به نظر منم حرف فروغ کاملا درسته، وقتی یک نفر عاشق میشه چون در اکثر مواقع توی عشقش می سوزه و نمی تونه به عشقش برسه بنابراین داره خودش رو ازار میده.. یعنی با عاشق موندنش زندگی رو برای خودش سخت تر می کنه ..
ok ..پس هستی..خواهش می کنم ..قابلی نداشت..
دوست دارم..

من دوستت دارم خیلی خیلی بیشتر از قبل. تنها فردی هستی که در کنارم مانده است. امیدوارم هیچ وقت فکر ترک کردنم به سرت نزند.

آرام (قلمدومی من ...) یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 08:16 ب.ظ http://www.Ghalamdooni.com

روی هر سینه سری،تو که کارت وقت وداع
سر من وقت وداع تکیه به دیوار می کنه
روی هر لب لبی باشه ستاره غنچه شده
لب دم خشکی رو باز از رو خودش پاک می کنه
توی هر صدا و شعر اسم عزیزی رو طنین
تو صدای من یه اندوهه که فریاد می کنه

[گل]
اگر عاشق نبودی پیش من نمی یومدی ...

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 11:19 ب.ظ

عزیزم حل می شه..توی این هفته حتمیه..
اگه ردیف بشه که دیگه اینقدر تو وب نمی یام..
ممنون از اینکه به یادمی..
راستی دوباره ایمیل زدم ..خوندیش؟

آره.

سالی یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 11:22 ب.ظ

بازم شبا بی خوابی می زنه به سرت؟
یکم به فکر خودت باش..

نمی توانم بخوابم. هر کاری می کنم نمی توانم. تازه دیروز هم امتحانم را ندادم. رفتم مدرسه آنجا قلبم گرفت رفتم بیمارستان با اورژانس. این هم شده زندگی من.

آریانامحرابی فرد دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.harfedeleman22.blogfa.com

سلام وب زیبایی داری شما را از توی وب آقا سعید ژیداکردم برای تبادل لینک خبر بدین

آریانامحرابی فرد دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.harfedeleman22.blogfa.com

با چه نامی لینکتون کنم.

با نام همان گمنام خوب است. البتإه اگر دوست داری. من به همه آزادی داده ام. هرکی هرچی و هر کاری که بخواهد می تواند بگوید و انجام دهد بدون مانع.

آریوس دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.arius.blogfa.com

سلام
امیدوارم خوب باشی
کاملا درکت می کنم چون خودمم تو این شرایط بودم
ولی راهی که انتخاب کردی اصلا راه خوبی نیست
این راه جز از بین بردن خودت هیچ فایده ای نداره
تو تنها نیستی دوستای خوبی داری و از همه مهمتر خدا رو داری
بهش توکل کن بهت قول میدم آروم میشی
به سالی گفتی خدا هم ترکه ما کرده است ولی من میگم نه اینجوری که فکر میکنی نیست مطمئن باش خدا داره همین الآن که میگی کمکت نمی کنه هم کمکت می کنه تا یه سری از حقایق واست آشکار بشه
این مسئله مستلزم گذشت زمان
خدا همه بندهاش رو دوست داره به همین دلیل تنهاشون نمیذاره
امیدوارم بیشتر از این خودت رو از بین نبری
یا علــــــــــــــــی.

خودم هم امیدوارم ولی دست خودم نیست خیلی سعی می کنم بیخیال باشم ولی نمی توانم فوقش برای چند ثانیه کوتاه بیخیال می شوم و دوباره ... .امروز دیگر کارم به روانکاو کشید یک سری دارو داد که باید مصرف کنم. امیدوارم بدتر از این نشوم.
ممنونم که به بنده ی حقیر سر می زنی و این کلبه ی فقیرانه ام را منوّر می کنی.

آریوس دوشنبه 3 تیر 1387 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.arius.blogfa.com

مادرم روزت مبارک
آپ کردم
خوشحال میشم سر بزنی
یا علــــــــــــــــــــی.

سارا سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.rooz2007.blogfa.com

سلام
منم دلم شکسته خیلی خیلی بد شیشه قلبم خورد شده ای کاش عاشق نبودم راستی من خوب شما رو درک می کنم

TARAJE KHAZAN جمعه 19 تیر 1388 ساعت 08:23 ب.ظ http://WWW.TARAJEKHAZAN.BLOGFA.COM

SALAM
VAGHEAN ZIBAST
BE WEB TAZE TASSISE MA SARI BEZAN VA MA RA YARI KON
CHOON WEBLOGET POR MOHTAVA VA HARFAT NPOOR MANIE HATMAN KHOSH HAL MISHAM AGE BEHEM SAR BEANIO AVALIN CHERAGHO TO ROSHAN KONI!

اسی یکشنبه 17 مرداد 1389 ساعت 03:29 ق.ظ

سلام دوست عزیز امیدوارم هرچی زودتر حال بهرانیت تموم شه و خوب بشی . از دسته کسی هم شاکی نباش که جدایی رسم روزگاره نمی گم بیخیال چون میدونم شدنی نیست یا اگه هم باشه همیشگی نیست پس یه جوری با توکل به خدا باهاش کنار بیا.بای

مینا پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390 ساعت 11:10 ق.ظ http://amir64t.com

نخوندم چی هست ولی اگه امیررررررررررررر بخواد م یخوانم ژس الان می رم بخونم چیه بعشق امیررررررررررر

الهه دختری رها یافته از دنیای غم سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1390 ساعت 12:51 ق.ظ

سلام دوست عزیز الان که این مطلب خواندم اشک تو چشام جمع شد به نظر من باید زندگیتو از اول شروع کنی با غم ها بجنگ و نگذار شکستت بدن چون من حال و هوای بدتر تو رو داشتم عشق زندگی من مرده تا چند مدت می خواستم خود کشی بکنم ولی یاد اون این اجازه رو نداد و الان هم زندگی خوبی را با مهدی می گذرانم چون هم خوب درکم میکنه و از نصیحتاش هم لذت میبرم با اینکه ۱۰سال از خودم بزرگتره ۲ سال دیگم ازدواج میکنیم راستی می خواهیم با هم بریم جمکران برات دعا می کنم که بتوانی درد هاتو فراموش کنی و خدا بهت یه همدم خوب بده عزیزم کسی که رفته دیگه بر نمیگرده اون لیاقت عشق تورو نداره سیع کن فراموشش کنی و زندگی را از نو شروع کنی دیگه غم گذشته رو نخوردلم فعلا بای

مهسا دوشنبه 30 خرداد 1390 ساعت 03:28 ق.ظ

سلام دوست عزیز الان که دارم این نظر رو واست میزارم از کسی که دوستش داشتم جدا شدم خیلی سخته خیلیییییی سخته بدون اینکه دلیل اش رو بگه رفت بهم میگفت دوستم داره ولی این چه دوست داشتنی بود که تنهام گذاشت حاضرم تمام دنیا رو ازم بگیرن ولی داریوشم بهم برگرده دارم داغون میشم نمی تونم تحمل کنم نمی توننننننننننننننننم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد