-
تبریک سال نو
سهشنبه 4 فروردین 1388 16:01
سلام. سال ۱۳۸۸ را به تمامی دوستان خودم تبریک می گویم و امیدوارم که سالی خوب و خوش و سر شار از سلامتی داشته باشید. امیدوارم که گاو ۸۸ همتون تحت هیچ شرایطی نزاد. سال خوبی داشته باشید
-
شب
چهارشنبه 28 اسفند 1387 13:19
شب است و من غوطه ور در کویر تنهایی نه راه به اسمان دارم و نه سر در زمین دلم بهانه می کند و می خواهد برود و من نمی دانم با این دل هرزه چه کنم گاه نهیب می زنم مرا راحت بگذار دست از سرم بردار ادمیان همین طور اند از انها خوبی نخواه من و تو واو ادمیم فرشته که نیستیم چه می خواهی همین راه که می رویم راهی است که تجربه شده است...
-
سلامی دوباره
شنبه 26 بهمن 1387 18:27
سلام سلام سلام سلام به تمام دوستای خوبم. ببخشید دیر شد و مدتی خبری از من نبود. دلم برای همگی شما ها تنگ شده است و امیدوارم که کلبهی حقیرم را با کامنت های زیبایتان روشن کنید. به زودی دوباره شروع می کنم به نوشتن مطلب.
-
روشن کردن خوانندگان عزیز
جمعه 5 مهر 1387 12:33
سلام. خوب هستید همگی؟ نمی دانم این پیغام هایی که تو این مدت داره گذاشته می شه توی قسمت نظرات من یا خانم آریانا توسط کیه اما هرکی هست تنها می خواهد آبروی من و خانم آریانا را ببرد و تنها می خواهد برای سر گرمی خود از آبروی ما استفاده کند. به هر حال این آدم عوضی که من دیدم احتمالاْ از طرف من برای برخی از شما ها هم پیغام...
-
آنکه یک وقتی ...
چهارشنبه 30 مرداد 1387 12:07
آن که یک وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود تنهام گذاشت و رفت از کنارم از داغ عشقش من بی قرارم خیال می کردم پیشم می ماند ترانه ی عشق برایم می خواند خیال می کردم یک هم زبان است نمی دانستم نا مهربان است با اینکه رفته است اما هنوز هم از داغ عشقش دارم می سوزم فکر و خیالش همیشه با من است هر جا که می روم جللو چشمانم...
-
مثل قبل
شنبه 12 مرداد 1387 16:36
سلام. خوبید همگی؟ امیدوارم خوب باشید. خیلی وقت بود پیدایم نبود. گفتم بیایم و به همه بگویم که هنوز متاسّفانه زنده ام و ددارم زندگی می کنم در حالی که در خود مرده ام و احساس مردگی می کنم. دیگر عین قبل حال و حوصله ی آنچنانی ندارم. گریه کردم اشک بر دلم مرحم نشد ناله کردم ذرّه ای از درد های کم نشد می آیم و به شما دوستان سر...
-
غمگین تر از قبل
چهارشنبه 2 مرداد 1387 01:28
سلام سلامی دوباره. با عرض پوزش و شرمندگی برای غیبت طولانیم. اتّفاق های زیادی افتاد برایم که طولانی هست و نیازی به گفتن نیست. امّا حال و روزم مثل قبل شده است با وضعی بدتر تنها امیدوارم طاقت بیاورم. شاید چراغ این وب را برای همیشه خاموش کنم شاید هم نه. نمی دانم چه کار می کنم و چه کار خواهم کرد. تنها برایم دعا کنید.
-
هنگامی که ...
دوشنبه 17 تیر 1387 17:03
تقدیم به کسی که در کنارم نیست امّاحسّ بودنش به من شوق زیستن می دهد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی دلتنگ شدی به یاد بیاور کسی را که دوستت دارد، وقتی نا امید شدی به یاد بیاور کسی را که تنها امیدش تو...
-
دلم تنگ شده برایت
دوشنبه 17 تیر 1387 16:59
دلم تنگ شده است برایت برای صداقت چشمانت برای آخرین نگاهت برای گرمی صدایت برای لبخند لبانت برای عشق بی ریایت برای پاکی و صفایت برای همه ی خاطرات که داشته ام با تو
-
عابد
چهارشنبه 12 تیر 1387 13:56
عابد شهر چشمانت هستم دل من اهل ریا نیست آن کسی که مثل تو باشد حتّی درون قصّه ها نیست
-
تو همانی
چهارشنبه 12 تیر 1387 13:54
تو همانی هستی که در دشت بلا برای تو دست هایم را قایق می کنم اگر موج ها تو را از من بگیرند قطره قطره آب می شوم و دق می کنم.
-
راه عشق
چهارشنبه 12 تیر 1387 13:51
دل و جان را به راه دوست فدا باید کرد به هوای دل او ترک هوا باید کرد یا نباید ز جهان لاف زد از دلبر و عشق یا که خود را به راه عشق فنا باید کرد
-
تشکّر
دوشنبه 10 تیر 1387 13:06
سلام دوباره آمدم. آمدم امّا نه مثل گذشته که با وضعی بهتر از قبل. با وضعی آرام تر و شاد تر از قبل. س که برای همیشه از کنارم رفت امّا در عوض کسی که اصلاً فکرش را نمی کردم که تنهایم نگذارد در کنارم ماند و کمکم کرد و مرا مدیون خود کرد با این کارش. امیدوارم که در دنیا هرچه که از خدا می خواهد به او بدهد. از هین جا به او می...
-
داستان
شنبه 8 تیر 1387 14:28
در این دنیا یک پسر نابینا بود که یک دوست دختر داشت و او را خیلی دوست داشت و به او می گفت اگر من دو تا چشم داشتم برای همیشه با تو می ماندم. روزی فردی پیدا شد و چشمانش را به این پسر نابینا داد. هنگامی که پسر توانست ببیند دید که دوست دخترش نابینا است و به او گفت من دوست نابینا نمی خواهم از پیش من برو. دخترک وقتی داشت می...
-
اوّلین و آخرین
شنبه 8 تیر 1387 14:21
سفرم با تو شد آغاز انتهای راه من باش اوّلین عشقم تو بودی آخرین پناه من باش
-
چند پند
شنبه 8 تیر 1387 14:19
هرگز تسلیم نشو هر روز معجزه ی تازه ای اتّفاق می افتد. راز شادی در این است که دیگران را همان گونه هستند بپذیری نه اینکه بخواهی آنها را در قالب دلخواه خود کنی. هرگز امید را از کسی نگیر شاید این تنها چیزی است که دارد. خود و دیگران را همیشه ببخش نه اینکه کینه برداری.
-
مادر روزت مبارک
دوشنبه 3 تیر 1387 22:42
بهشت زیر پای مادران است سلام سلام به صبورترین افراد دنیا سلام به کسانی که برای وجود ما رنج های فراوانی کشدیده اند سلام به بهترین و مهربان ترین افراد دنیا سلام به مادران عزیز و گرامی چه شب ها که در بالای سر ما بی خوابی کشیدند تا ما بزرگ شویم. چه شب ها که در کنار گهواره ی ما بیدار ماندند تا مبادا ما خوابمان خراب شود....
-
حرف ها ی دل شکسته ام
شنبه 1 تیر 1387 13:19
سلام به همگی. این بار مطلب نیست که می نویسم حرف های دلم است. اگر حال نمی کنی اجباری به خواندنش نیست. البتّه بقیّه ی مطالبم هم همینطور است. این کلبه ی من آزادی شرطش هست. آزادی بیان، آزادی علایق، آزادی عقاید، آزادی گفتار، آزادی ... . پس سعی کنید راحت باشید و خودتان را اجبار نکینید که اگر ... . خوب دیگه بسه مقدّمه. درست...
-
فریاد
جمعه 31 خرداد 1387 22:16
دیروز که فریاد زدی دوستت دارم گفتم بلند تر بگو امروز که آهسته گفتی دیگه دوستم نداری گفتم یواش تر چرا فریاد می زنی
-
توبه شکستن یا دل شکستن
جمعه 31 خرداد 1387 21:59
آن شب که دلی بود به میخانه نشستم آن توبه صد ساله به یک توبه شکستم آتش دوزخ نهراسم که آن شب من توبه شکستم امّا دل نشکستم
-
بودن و نبودن
جمعه 31 خرداد 1387 21:55
هرگز به جهان در طلب مال نبودم لب را به سخن غیر محبّت نگشودم بودم و کسی پاس نمی داشت که هستم باشد که نباشم و بدانند که بودم
-
رفتن
جمعه 31 خرداد 1387 21:47
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم دیشب که سکوت خانه دلگیرم کرد وابستگیم را به تو باور کردم
-
سختی وداع
جمعه 31 خرداد 1387 21:45
سخت است هنگام وداع آنگاه که در می یابی چشمانی که در حال عبور است پاره ای از وجود تو را نیز با خود خواهد برد.
-
حساب کردن عمر
جمعه 31 خرداد 1387 21:42
زندگی کردن من، مردن تدریجی بود آنچه دلم جان کند، عمر حسابش کردند
-
قسمت کردن جهان
جمعه 31 خرداد 1387 21:38
بیا جهان را قسمت کنیم آسمان مال تو و ابرهایش مال من دریا مال تو و موج هایش مال من خورشید مال تو و ماه مال من دنیا مال تو و تو مال من
-
شکست
پنجشنبه 30 خرداد 1387 13:28
من پذیرفتم شکست خویش را من پذیرفتم که عشق افسانه است آرزو دارم تو هم عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را سختی برخورد های سرد را
-
کوچک بودن برای عشق
پنجشنبه 30 خرداد 1387 13:24
عاشقت بودم یادت هست؟ گفتم که دوستت دارم . گفتی که کوچکی برای دوست داشتن و عاشق بودن . رفتم تا بزرگ شوم امّا آنقدر بزرگ شدم که یادم رفت عاشقت بودم و دوستت داشتم .
-
سختی
پنجشنبه 30 خرداد 1387 13:21
چقدر سخت است تو چشم های کسی تمام عشقت را از تو دزدید و به جایش یک زخم همیشگی را به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لب ریز از کینه و نفرت باشی حس کنی که هنوز هم دوستش داری. چقدر سخت استدلت بخواهد سرت را باز به دیواری تکیه بدهی که یک بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده است. چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با او حرف...
-
عشق چیست؟
شنبه 25 خرداد 1387 23:37
عشق یعنی صبر یعنی انتظار عشق یعنی ازسپیده تا سحر عشق یعنی پا نهادن در خطر عشق یعنی لحظه دیدار یار عشق یعنی دست در دست نگار عشق یعنی آرزو یعنی امید عشق یعنی روشنی یعنی سپید
-
باز گست به سویم
شنبه 25 خرداد 1387 23:34
صدایت کردم، نشنیدی نگاهت کردم، ندیدی نوازشت کردم، نخندیدی فریادت زدم، محو شدی باورت نداشتم، آب شدی اشک ریختم، دریا شدی سوختم ، آتش شدی امّا هیچوقت به سویم باز نگشتی