به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

به نام بزرگترین گناهم عشق

تقدیم به س عزیزم ... دوستت دارم

بارانی ام

بارانی ام، بارانی ام, بارانی از آتش

یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش

این کوچه ها, دیوارها, اصلاً تمام شهر

سوزان و من محبوس در زندانی از آتش

اهل غزل بودم، خدا یکجا جوابم کرد

با واژه ای ممنوع، با انسانی از آتش

بی شک سرم از توی لاکم در نمی آمد

بر پا نمی کردی اگر طو فانی از آتش

تا آمدی، آتشفشانی سالها خاموش

بغضش شکست و بعد شد طغیانی از آتش

کاری که از دست شما هم بر نمی آمد

من بودم و در پیش رویم خوانی ازآتش

این روزها محکوم اعدامم به جرم عشق

در انتظارم بشنوم، فرمانی از آتش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد